محل تبلیغات شما

خدا محبت است



چطور می‌توان رستگار شد؟

ابتدا باید با فروتنی بپذیریم که گناهکار هستیم. کلام خدا می‌فرماید: همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا محرومند” (رومیان ٣: ٢٣). چنانچه خود را با مسیح بی‌گناه، که چهره دیدنی خدای نادیده است مقایسه کنیم، بخوبی می‌فهمیم که گناهکاریم. سپس باید از گناه توبه کرده، عیسی مسیح خداوند را که بعد از مرگ دوباره زنده شد، بعنوان نجات دهنده خود بپذیریم و از او بخواهیم تا با خونش که بر روی صلیب ریخته شد، قلب گناه‌آلود ما را بشوید و آنرا پاک نماید. کلام خدا می‌فرماید: زیرا خدا مسیح را بعنوان وسیله‌ای برای آمرزش گناهان، که با ایمان به خون او بدست می‌آید، در مقابل چشم همه قرار داده و با این کار، خدا عدالت خود را ثابت نمود زیرا در گذشته بسبب بردباری خود گناهان آدمیان را نادیده گرفت تا در این زمان، عدالت خدا کاملاً به ثبوت برسد، یعنی ثابت شود که خدا عادل است و کسی را که به عیسی ایمان می‌آورد نیک می‌شمارد” (رومیان ٣: ٢۵ و ٢۶).

هر کس به مسیح، که پس از مرگ زنده شد ایمان بیاورد، قلبش از گناه پاک می‌شود، روح خدا در وجودش ساکن می‌گردد و زندگی جاوید می‌یابد. رستگاری یا نجات، هدیه بی‌نظیری است که بمحض اینکه به مسیح ایمان آورید به شما عطا می‌گردد. یقیناً خدا مایل است همه آدمیان هدیه رستگاری یا نجات را دریافت نمایند. اما این هدیه موقعی به انسان داده می‌شود که شخصاً آنرا از مسیح زنده درخواست کند.

برادر و خواهر عزیز، آیا مایلی هدیه رستگاری را از خداوند بخشنده دریافت کنی؟
کلام خدا می‌فرماید: زیرا اگر با لبان خود اعتراف کنی که عیسی، خداوند است و در قلب خود ایمان آوری که خدا او را پس از مرگ زنده ساخت نجات خواهی یافت” (رومیان ١٠: ٩).

مسیح زنده منتظر تصمیم شماست. به او روی آور که رستگار خواهی شد.


عیسی در انتظار ماست!


عیسی در انتظار ما است تا انجیل را به هر قبیله و گروه فرهنگی اعلام کنیم. در دنیا اقوام و گروه‌های فرهنگی مختلفی وجود دارد. در متی ۲۴: ۱۴ و ۲۸: ۱۹ این گروهها امتها نامیده شده‌اند. تخمین زده می‌شود که هنوز ۱۰۰۰۰ گروه وجود دارد که از شهادت مستمر در مورد مسیح به زبان خودشان محرومند. وظیفه اصلی هر مسیحی این است که به گسترش انجیل مسیح در میان این گروههای فرهنگی کمک کند و نیز به تاسیس کلیسایی شهادت دهنده و گسترش یابنده در درون هر گروه فرهنگی مدد رساند. تا زمانی که این وظیفه انجام نگیرد، هدف کلیسا تحقق نیافته است و مسیح باز نخواهد گشت.
این وظیفه چقدر عظیم است؟ به خاطر رشد جمعیت، تعداد غیر مسیحیان در دنیا امروزه بیش از هر دوره تاریخی دیگر است. از سوی دیگر، امروزه بیش از هر زمان دیگری، برای انجام این وظیفه، افراد ایماندار وجود دارد. این وظیفه می‌تواند انجام شود. در سال ۱۰۰ پس از میلاد، در مقابل هر ۳۶۰ غیر مسیحی، یک مسیحی شهادت دهنده وجود داشت. در سال ۱۹۵۰ در برابر هر بیست غیر مسیحی یک مسیحی شهادت دهنده وجود داشت. امروزه برای هر هفت غیر مسیحی، یک مسیحی شهادت دهنده وجود دارد. به همین ترتیب، چیزی نمی‌گذرد که نسبت مسیحیان شهادت دهنده به غیر مسیحیان، یک به چهار خواهد بود. پس این وظیفه را می‌توان انجام داد.
هنوز در جهان دو میلیارد انسان هستند که امکان شنیدن انجیل را به شکلی مطلوب ندارند. هدف کلیسای مسیح رساندن پیام انجیل به این انسانها است. برخی مسیحیان خوانده شده‌اند تا مبشرینی به میان این انسانها بفرستند، یعنی برای تربیت ایشان دعا کنند، از ایشان حمایت نمایند و تشویقشان کنند. برخی نیز خوانده شده‌اند تا به میان این انسانها بروند. خدا هم به فرستندگان نیاز دارد و هم به روندگان. اما خواه یک مسیحی به کشورهای دور دست برود و خواه در محل زندگی‌اش بماند، به هر حال باید شاهدی برای مسیح باشد. در هر جا که خدمت کنیم، عیسی از ما همان میزان از تعهد و سر سپردگی را می‌طلبد.


تاریخچه روز شکرگزاری چیست؟


ریشه اولین جشن شکرگزاری در آمریکا به سندی که به تاریخ ۱۶۲۱ اشاره دارد برمیگردد. در این سال جشنی در منطقه ماساچوستامروزی برای شکرانه برداشت محصول برگزار می‌شد. همچنین مهاجرت زائران از انگلستان به آمریکا، باعث شد تعدادی جشن سنتی مردم انگلیس نیز با آنها به آمریکا و به محل ستشان که نیوانگلند بود منتقل شود. به همین دلیل چندین روز مختلف در نیوانگلند برای شکرانه محصول جشن گرفته می‌شد که امروز آن جشن‌ها تحت نام جشن شکرگزاری اولیه» شناخته می‌شوند. چندی بعد نیز در سال ۱۶۲۳ جشن شکرگزاری به شکل رسمی تعیین شد ولی با این حال در ایالت نیوانگلند تا حدود ۱۶۶۰ تاریخ مشخصی را قبول نداشته و در تاریخ‌های مختلف جشن می‌گرفتند.

تا سال ۱۶۸۲ مرجع اعلام جشن شکرگزاری، کلیساها بودند، ولی بعد دولت محلی نیز در کنار کلیسا و تا پیش از انقلاب آمریکا این کار را انجام می‌دادند. بعد از انقلاب آمریکا اعلام این روز تحت تأثیر عوامل ی قرار گرفت. کنگره قاره‌ای، جورج واشینگتن و جان هنکاک هرکدام اعلامیه خود را داشتند. همچنین جورج واشینگتن به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، اولین اعلامیه ملی آمریکا را برای جشن روز شکرگزاری در ۲۶ نوامبر ۱۷۸۹ قرائت کرد.

در حال حاضر بر طبق قوانین، در چهارمین پنجشنبه ماه نوامبر هر سال این جشن در آمریکا برگزار می‌شود. در روز شکرگزاریه امروزی، رئیس‌جمهور آمریکا علاوه بر اعلام روز شکرگزاری، یک بوقلمون را عفو می‌کند. با این کار بوقلمون حق ادامه زندگی خود را به شکل آزاد در مزرعه (و یا گاهی حیاط کاخ سفید) خواهد داشت


ساختن یک ازدواج بادوام – کلید آن چیست؟


 پولس رسول می گوید که زن به شوهر خود تا وقتی که او زنده است بسته” است (رومیان ۷: ۲). در اینجا اصل این است که باید زن یا شوهر یک کدام بمیرد تا این رشته ازدواج از هم بگسلد. این فرمان خداوند است، اما در این دنیا و جامعه امروزی ما بیش از پنجاه و یک در صد مواقع رشته ازدواج با طلاق پاره می شود. یعنی بیش از نیمی از زوجها که عهد می بندند ” تا مرگ ما را از هم جدا سازد” این عهد را می شکنند. یک زوج مزدوج چه کاری می توانند انجام دهند که مطمئن باشند ازدواجشان پایدار می ماند؟ اولین و مهمترین موضوع اطاعت از خدا و کلام اوست. این اصل باید قبل از ازدواج تاکید شود. خدا می گوید، آیا دو نفر با هم راه می روند جز آنکه متفق شده باشند؟” (عاموس ۳: ۳). برای یک ایماندار تولد تازه یافته معنی این آیه این است که او نباید رابطه نزدیک با یک بی ایمان را شروع کند. زیر یوغ ناموافق با بی ایمانان مشوید زیرا عدالترا با گناه چه رفاقت و نور را با ظلمت چه شراکت است؟” (۲ قرنتیان ۶: ۱۴). اگر این اصل اجرا شود، مقدار زیادی از دردها و رنجهای بعد از ازدواج کاسته می شود. اصل دیگری که دوام ازدواج را حفاظت می کند این است که شوهر باید خدا را اطاعت کرده و زن خود را دوست داشته، احترام و او را محافظت نماید همانطور که بدن خود را محبت می کند (افسسیان ۵: ۲۵-۳۱). اصل متقابل برای زن این است که خداوند را اطاعت کند و شوهر خود را هم مثل خداوند اطاعت نماید (افسسیان ۵: ۲۲). ازدواج بین یک زن و مرد تصویری از رابطه مسیح با کلیساست. مسیح خودش را برای کلیسا داد و کلیسا را بعنوان عروس” خود، محبت، احترام و محافظت می کند (مکاشفه ۱۹: ۷-۹). وقتی خدا حوا را برای ازدواج نزد آدم آورد، او از گوشت و استخوان” آدم درست شده بود (پیدایش ۲: ۲۱) و آندو یکتن” شدند (پیدایش ۲: ۲۳-۲۴). معنی یکتن شدن خیلی بیش از اتحاد جسمانیست. معنی آن رسیدن به یک واحد فکری و جانی است. این رابطه خیلی فراتر از احساس و جاذبه جسمانیست و در حد یکی شدن” روح است که تنها می تواند در مورد زن و شوهری اتفاق بیفتد که خود را به خدا و به یکدیگر تسلیم کرده اند. مرکز این رابطه من و مال من” نیست، بلکه ما و مال ما”. این یکی از رموز ازدواج با دوام است. ساختن یک ازدواج که تا مرگ ادامه داشته باشد چیزیست که هر دو همسر باید آنرا بر هر چیز دیگر تقدم دهند. محکم و قوی کردن رابطه عمودی با خدا کمک بسیار زیادی به ضمانت تداوم رابطه افقی در ازدواج بین زن و شوهر می کند، ازدواجی که خدا را جلال می دهد


اسلحه کامل خدا چیست؟


عبارت اسلحه کامل خدا” از افسسیان فصل ۶ آیه های ۱۳ تا ۱۷می آید: بنابراین، از یک‌یک سلاح‌های خدا به هنگام حمله دشمنتان، شیطان، استفاده کنید، تا بتوانید حمله‌های او را دفع نمایید و در آخر، بر پایهای خود محکم بایستید. اما برای این منظور، کمربند محکم راستی» را به کمر ببندید و زرۀ عدالت خدا» را در بر نمایید. کفش انجیل آرامش‌بخش» را به پا کنید تا به همه جا رفته، پیغام انجیل را به همه اعلام نمایید. سپر ایمان» را نیز بردارید تا در مقابل تیرهای آتشین شیطان محفوظ بمانید. کلاهخود نجات» را بر سر بگذارید و شمشیر روح» را که همان کلام خداست، بدست گیرید.”

افسسیان فصل ۶ آیه ۱۲ به روشنی اشاره می کند که نبرد با شیطان، نبردی است، و از این جهت هیچ سلاح فیزیکی در برابر او و خادمشان کارساز نیست. فهرستی از شیوه های خاصی که شیطان استفاده خواهد کرد به ما داده نشده است. اما از این متن کاملاً روشن است که اگر ما وفادارانه از تمامی دستورها پیروی کنیم، قادر خواهیم بود که بایستیم، و راه و روش های شیطان هر چه باشد، ما پیروز خواهیم شد.

اولین قسمت از سلاح ما حقیقت است (افسسیان فصل ۶ آیه ۱۴). درک این آسان است چرا که شیطان پدر دروغهاست” (یوحنا فصل ۸ آیه ۴۴). فریب جزء بالاترین موارد در فهرست چیزهایی است که خدا از آن بیزار است. زبان دروغگو” یکی از چیزهایی است که او از آن کراهت دارد (امثال فصل ۶ آیه های ۱۶ تا ۱۷). بنابراین به ما نصیحت شده است که حقیقت را برای تقدس و رهایی خودمان و همچنین برای منفعت کسانیکه بر آنان شهادت می دهیم، بر تن کنیم.

همچنین در آیه ۱۴ به ما گفته شده که زره پارسایی را بر تن کنیم. زره از ابزار حیاتی یک جنگجو بود، در برابر ضربات از او محافظت می کرد که نداشتن آن بسیار کشنده بود. این پارسایی، اعمال خوبی نیست که توسط انسانها انجام می شود. بلکه، این پارسایی مسیح است که توسط خدا داده شده است و توسط ایمان دریافت می شود، که از قلبهایمان در برابر اتهامات و حمله های شیطان محافظت می کند و باطنمان را در برابر حملات او امن نگاه می دارد.

آیه ۱۵ صحبت از آمادگی پاها در نبرد می کند. دشمن گاهی اوقات در میدان نبرد، موانع خطرناکی را در مسیر پیشروی سربازان قرار می دهد. ایده آمادگی برای انجیل صلح به عنوان پوشش پا اشاره دارد به آنچه که برای پیشروی در قلمرو شیطان نیاز داریم، یعنی آگاهی از اینکه تله هایی وجود خواهند داشت، و پیام انجیل برای صید جانها برای مسیح بسیار ضروری است. شیطان موانع زیادی را در مسیر کار گذاشته است تا جلوی بشارت انجیل را بگیرد.

سپر ایمان که در آیه ۱۶ صحبت از آن شده است، باعث می شود که بذر شکی را که شیطان درباره وفاداری خدا و کلامش می کارد، بی اثر شود. ایمان ما که مسیح بانی و کامل کننده” آن است (عبرانیان فصل ۱۲ آیه ۱۲)، همچون سپری طلایی، گرانبها، خالص، و ضروری است. کلاه خود” نجات در آیه ۱۷ برای محافظت از سر است و بخش حساسی از بدن را در امان نگاه می دارد. می توانیم بگوییم که شیوه تفکرمان باید مراقبت شود. سر، مرکز فکر است و وقتی به امید ضمانت حیات ابدی، محکم بچسبد، تعالیم دروغین را نخواهد پذیرفت و همچنین وسوسه های شیطان را راه نخواهد داد. شخصی که نجات نیافته است، نمی تواند ضربات تعالیم دروغین را دفع کند چرا که کلاه خود نجات را ندارد و ذهنش قادر نیست که بین حقیقت و فریب تفاوت قائل شود.

آیه ۱۷ خودش معنای شمشیر روح را تفسیر می کند که کلام خداست. درحالیکه دیگر اجزای سلاح ، ذاتاً تدافعی هستند، شمشیر روح تنها سلاح تهاجمی در اسلحه خداست و از تقدس و قوت کلام خدا سخن می گوید. سلاح ِ بزرگتر از کلام خدا قابل تصور نیست. هنگامی که عیسی در بیابان وسوسه می شد، کلام خدا همیشه پاسخ قوی او به شیطان بود. چه برکتی است که همان کلام در اختیار ماست!

در آیه ۱۷ به ما گفته شده است که علاوه بر پوشیدن اسلحه کامل خدا، در روح دعا کنیم (یعنی با فکر مسیح، با قلب او و با اولویتهای او). ما نمی توانیم از دعا غافل شویم، چرا که دعا طریقی است که ما قدرت را از خدا دریافت می کنیم. بدون دعا، بدون تکیه بر خدا، تلاشهایمان در نبرد ، تهی و بی فایده است. اسلحه کامل خدا، یعنی حقیقت، پارسایی، انجیل، ایمان، نجات، کلام خدا، و دعا وسیله هایی هستند که به ما داده شده اند تا بوسیله آنها در نبردهای پیروز، و بر وسوسه ها و حملات شیطان چیره شویم.


کتاب مقدس درباره شریعت گرایی چه می گوید؟ یک مسیحی چگونه باید از افتادن در دام شریعت گرایی دوری کند؟


واژه شریعت گرایی” در کتاب مقدس نیامده است، بلکه اصطلاحی است که مسیحیان برای شرح یک موضع مکتبی استفاده می کنند که تاکید بر نظامی از قواعد و قوانین برای کسب نجات و رشد می کند. شریعت گرایان به تبعیت سختگیرانه از قواعد و قوانین باور دارند و آن را اامی می دانند. از لحاظ عقیدتی، این موضع اساساً بر ضد لطف خداوند است. کسانیکه طرفدار موضع شریعت گرایی هستند، غالباً مقصود واقعی شریعت را نمی فهمند، خصوصاً مقصود شریعت عهد قدیم موسی را که آموزگار” ما شد تا ما را به مسیح برساند (غلاطیان فصل ۳ آیه ۲۴).

حتی ایمانداران حقیقی ممکن است شریعت گرا باشند. ما آموخته ایم که نسبت به یکدیگر لطف نشان دهیم: هر ایمانداری را که مایل است به جمع شما بپیوندد، به گرمی بپذیرید، حتی اگر ایمانش ضعیف باشد. اگر عقاید او دربارۀ کارهای درست و نادرست، با عقاید شما متفاوت است، از او ایراد نگیرید ” (رومیان فصل ۱۴ آیه ۱). متاسفانه، افرادی وجود دارند که توجه زیادی نسبت به تعالیم غیر اساسی دارند تا آنجا که دیگران را به معاشرت با خود راه نمی دهند، و حتی اجازه نمی دهند که دیگران دیدگاه خودشان را بیان کنند. این نیز شریعت گرایی است. اشتباه بسیاری از ایمانداران شریعت گرای امروزی این است که خود را مم به تبعیت بی قید و شرط، از تفاسیر کتاب مقدسی خودشان و حتی سنتهای خودشان می کنند. مثلاً افرادی وجود دارند که احساس می کنند که برای بودن، صرفاً باید از تنباکو، و مشروبات الکلی، رقص، فیلم، و غیره پرهیز کنند. حقیقت این است که پرهیز از این چیزها هیچ تضمینی برای بودن نیست.

پولس رسول در کولسیان فصل ۲ آیه های ۲۰ تا ۲۳ نسبت به شریعت گرایی هشدار می دهد: اکنون شما با مسیح مرده‌اید و از عقاید دنیا آزاد شده‌اید، عقایدی که بر اساس آنها، برای کسب نجات باید اعمال نیک انجام داد و دستورهای خاصی را بجا آورد. پس حال که از این عقاید آزاد شده‌اید، چرا باز پایبند اصول و قوانینی می‌شوید که می‌گوید این را نخورید، آن را نچشید، و دست به فلان خوراک نزنید؟ اینها قوانین زودگذر انسانی هستند، زیرا خوراک وقتی خورده شد، دیگر تمام شده است! این قوانین ممکن است بظاهر خوب باشند، زیرا اجرای آنها نیاز به زهد و عبادت و ریاضت زیاد دارد؛ اما برای تسلط بر افکار و هوسهای ناپسند انسان، هیچگونه تأثیری ندارند، جز اینکه شخص را خودپسند و مغرور سازند. ” شریعت گرایان، شاید پارسا و باشند، اما شریعت گرایی نهایتاً نمی تواند مقاصد خدا را به انجام رساند، چرا که عملکردی ظاهری است، به جای اینکه تغییری باطنی باشد.

برای اینکه در دام شریعت گرایی نیافتیم، باید محکم به سخنان یوحنای رسول بچسبیم، خدا احکام خود را توسط موسی به مردم داد، اما راستی و محبت را بوسیله‌‌ء عیسی مسیح عطا فرمود” (یوحنا فصل ۱ آیه ۱۷) و به یاد داشته باشیم که خصوصاً نسبت به برادران و خواهرانمان در مسیح، با لطف و مهربانی رفتار کنیم. آنان بندگان خدا هستند، نه بندگان شما؛ آنان فقط به خدا پاسخگو هستند، نه به شما. بنابراین، بگذارید خدا درستی یا نادرستی عقیده‌شان را به ایشان نشان دهد؛ و البته خدا قادر است کمکشان کند که راه صحیح را در پیش گیرند ” (رومیان فصل ۱۴ آیه ۴). بنابراین، شما به هیچ وجه حق ندارید از برادر خود ایراد بگیرید و یا با نظر تحقیر به او نگاه کنید. به یاد داشته باشید که هر یک از ما باید به تنهایی در مقابل تخت داوری خدا بایستیم تا او ما را داوری کند”(رومیان فصل ۱۴ آیه ۱۰).

باید احتیاط کنیم. در عین حال که باید نسبت به یکدیگر بخشنده باشیم و نسبت به اختلافات بر سر موضوعات قابل بحث مدارا کنیم، اما نمی توانیم بدعت را بپذیریم. ما ترغیب شده ایم تا از ایمان” که خدا یکبار به مقدسین خود داد با جدیت تمام دفاع کنیم (یهودا ۳). اگر این رهنمودها را به ذهن خود بسپاریم و آنها را با عشق و مهربانی بکار ببندیم، هم از شریعت گرایی و هم از بدعت و کج روی در امان خواهیم بود. عزیزان من، اگر کسی ادعا کند که ازجانب خدا پیغامی دارد، زود باور نکنید. نخست، او را بیازمایید تا دریابید که آیا پیغام او از جانب خداست یا نه؛ زیرا معلمین و واعظین دروغین، این روزها همه جا پیدا می‌شوند”(اول یوحنا فصل ۴ آیه ۱).


مکان رازگاهان شما نیز دارای اهمیت زیادی است.

کتاب مقدس اشاره می کند که ابراهیم مکانی دائمی برای ملاقات با خدا داشت(پیدایش ۲۷:۱۹) عیسی مسیح عادت داشت که در باغ جتسیمانی که در کوه زیتون واقع بود دعا می کرد: سپس عیسی بیرون رفت و بنا به عادت، راهی کوه زیتون شد و شاگردانش نیز از پی او رفتند.”(لوقا ۳۹:۲۲)

مکان شما باید محلی منزوی باشد. این جایی باید باشد که بتوانی تنها باشی، و سکوت حکمفرما باشد و جایی که کسی مزاحم شما نخواهد شد و حواستان پرت نخواهد شد. در دنیای شلوغ امروزی، شاید پیدا کردن چنین مکانی سخت باشد، ولی لازم است. این مکان باید محلی باشد که:

بدون آنکه مزاحم کسی شوید، بتوانید با صدای بلند دعا کنید؛نور کافی برای مطالعه داشته باشد( شاید وجود یک میز نیز خوب باشد)؛شما احساس راحتی داشته باشید.(هشدار: هیچگاه در تختخوابتان رازگاهان نداشته باشید. این زیاده از حد راحت خواهد بود!)

مکان شما باید محل بخصوصی باشد. هر جا که تصمیم گرفته اید با خداوند ملاقات داشته باشید، آن محل را جای مخصوصی برای خودتان و خداوند بسازید. در حالیکه روزها می گذرند، آن مکان بخاطر اوقات عالی ای که با عیسی مسیح داشته اید، دارای معنی و مفهوم زیادی برای شما خواهد بود.

مکان شما باید محل مقدسی باشد. این جایی است که با خدای زنده ملاقات می کنید. جایی که با خداوند ملاقات می کنید می تواند به اندازه مکانی که ابراهیم با خدا ملاقات کرد، مقدس باشد. البته ااماً مجبور نیستید که در ساختمان کلیسا باشید. بعضی مردم رازگاهان خود را در اتومبیلشان که در مکان ساکتی پارک شده بود داشته اند، یا در اتاقی در بسته در خانه، یا در حیاط پشت خانه و یا حتی در زمین بیسبال. هر کدام از این مکانها، تبدیل به مکان مقدسی برای آنها شده است.


من در مسیح کیستم؟


ر اساس دوم قرنتیان فصل ۵ آیه ۱۷، کسی که از آنِ مسیح می‌گردد، تبدیل به شخص جدیدی می‌شود. او دیگر آن انسان قبلی نیست؛ او زندگی کاملاً تازه‌ای را آغاز کرده است”. در کتاب مقدس، دو واژه یونانی برای کلمه تازه” وجود دارد. اولین واژه، neos است که اشاره به چیزی دارد که به تازگی ساخته شده است، اما چیزهای بسیاری شبیه به آن وجود دارند که قبلاً ساخته شده اند. واژه ی یونانی که در این آیه تازه” ترجمه شده، kainos می باشد که به معنای چیزی است که به تازگی ساخته شده اما چیزی مشابه آن وجود ندارد.” ما در مسیح، کاملاً خلقت تازه ای گشته ایم، درست همانطور که خدا آسمانها و زمین را در ابتدا آفرید. او آنها را از هیچ آفرید، و همان کار را با ما انجام می دهد. او صرفاً نفس کهنه ما را تمیز نمی کند؛ بلکه نفس کاملاً جدیدی می آفریند. وقتی که ما در مسیح هستیم، شریک طبیعت الهی” می شویم (دوم پطرس فصل ۱ آیه ۴). خدا خودش در شخص روح القدس، در قلبهایمان ساکن می شود. ما در مسیح هستیم و او در ماست.

ما در مسیح از نو متولد شده ایم و تازه شده ایم و این خلقت تازه دارای افکار است، درحالیکه طبیعت کهنه دارای افکار نفسانی است. این خلقت تازه با خدا معاشرت می کند، مطیع اراده خداست، و خود را وقف خدمت به او کرده است. اینها کارهایی است که طبیعت کهنه قادر به انجامش یا حتی میل به انجامش را ندارد. طبیعت کهنه نسبت به امورات روح مرده است و نمی تواند خودش را احیا کند. در گناه و شرارتها مرده” است (افسسیان فصل ۲ آیه ۱) و تنها می تواند توسط یک بیداری مافوق طبیعه زنده شود و این زمانی رخ می دهد که ما مسیح را می پذیریم و او در ما ساکن می شود. مسیح، طبیعتی کاملاً تازه و مقدس و زندگی ای فساد ناپذیر به ما می دهد. زندگی کهنه ما که پیشتر به خاطر گناه، نسبت به خدا مرده بود دفن می شود، و ما دوباره زنده می شویم که در زندگی نوینی با او، گام برداریم” (رومیان فصل ۶ آیه ۴).

اگر ما به مسیح تعلق داریم، با او متحد هستیم و دیگر برده گناه نیستیم (رومیان فصل ۶ آیه های ۵ تا ۶)؛ ما با او زنده شده ایم (افسسیان فصل ۲ آیه ۵)؛ به شکل او در آمده ایم (رومیان فصل ۸ آیه ۲۹)؛ از محکومیت آزاد شده ایم و مطابق با نفس راه نمی رویم بلکه مطابق با روح گام برمی داریم (رومیان فصل ۸ آیه ۱)؛ ما همراه با دیگر ایمانداران بخشی از بدن مسیح هستیم (رومیان فصل ۱۲ آیه ۵). ایماندار، اکنون صاحب قلبی تازه شده است (حزقیال فصل ۱۱ آیه ۱۹) و ” همۀ برکات آسمانی را به او ارزانی داشته، به این دلیل که او از آن مسیح شده است” (افسسیان فصل ۱ آیه ۳). 

ممکن است تعجب کنیم که چرا با وجود اینکه زندگیمان را به مسیح داده ایم و از نجاتمان مطمئن هستیم، اما چرا معمولاً بدین شیوه ای که توصیف شد، زندگی نمی کنیم. این به خاطر این است که طبیعت تازه ما در بدن جسمانی کهنه مان ساکن است، و این دو با یکدیگر در جنگ هستند. طبیعت کهنه مرده است، اما طبیعت تازه هنوز با خیمه” کهنه ای که در آن ساکن است در ستیز است. شرارت و گناه هنوز وجود دارند، اما ایماندار، اکنون آنها را از چشم انداز تازه ای می بیند و آنها مثل قبل، او را تحت کنترل ندارند. ما اکنون در مسیح می توانیم انتخاب کنیم که در برابر گناه مقاومت کنیم، درحالیکه طبیعت کهنه ما نمی توانست. اکنون ما این حق انتخاب را داریم که از طریق کلام و دعا و اطاعت، به طبیعت تازه خوراک بدهیم، یا با بی توجهی به آن موارد، به جسم خود خوراک دهیم.

هنگامی که ما در مسیح هستیم، به چیزی فراتر از پیروزی دست یافته‌ایم، به‌‌واسطه او که ما را محبت کرد” (رومیان فصل ۸ آیه ۳۷) و می توانیم در نجات دهنده مان شادی کنیم، که همه چیز را ممکن ساخت (فیلیپیان فصل ۴ آیه ۱۳). ما در مسیح محبت شده ایم، آمرزیده شده ایم، و در امنیت هستیم. ما در مسیح، پذیرفته شده ایم، پارسا شده ایم، آزاد شده ایم، آشتی کرده ایم، و انتخاب شده ایم. در مسیح، ما پیروزمند هستیم، مملو از شادی و آرامش شده ایم، و زندگی برای ما معنای حقیقی دارد. چه نجات دهنده شگفت انگیزی است مسیح!


عید هفته ها به چه مناسبتی بود؟

اعیاد مختلف اسرائیل برای این قوم سمبل عمل خدا بود. جشن‌های سالیانه قوم اسرائیل نمادی بود از اینکه خدا با آنهاست و در کنار آنها زیست می‌کند. اسرائیل در این جشن‌ها هم برکات و مواهب الهی را می‌ستود و هم عمل خدا در طول تاریخ را به‌یاد می‌آورد. مهم‌ترین این اعیاد عبارت بودند از: عید فصح، عید خیمه‌ها و عید هفته‌ها. هر یک از این سه عید دارای داستان و فلسفه جداگانه‌ای است. در این شماره به بررسی عید هفته‌ها می‌پردازیم که به عید جمع‌آوری محصول” یا پنطیکاست” نیز معروف است.

عید هفته‌ها که احتمالاً در پاییز جشن ‌گرفته می‌شد، در تقویم یهودیان از اعیاد مربوط به دروی محصول بود. این عید در روز پنجاهم (یا همان پنطیکاست)، یعنی هفت هفته پس از عید فصح برگزار می‌شد (لاویان ۲۳:‏۱۵ و ۱۶). قوم خدا در پنجاهمین روز پس از عید فصح موظف بودند دست به هیچ کاری نزنند و در عوض با یکدیگر جمع شده، برکت خدا را جشن بگیرند (لاویان ۲۳:‏۲۱). در جریان این جشن، کاهن دو قرص نان را به نشانۀ نوبر برکت خدا بلند می‌کرد و آنها را به حضور خدا تکان می‌داد، و قربانی‌های دیگری نیز برای خدا گذرانده می‌شد (لاویان ۲۳:‏۱۷-‏‏‏‏‏۲۰). همچنین در این روز، اسرائیلیان اجازه نداشتند کناره‌های مزارع خود را درو کنند تا افراد فقیر در میان قوم و نیز افراد غریبه بتوانند از باقیمانده محصول استفاده کنند و گرسنه نمانند.

و اما این عید هفته‌ها که در اصل برای یهودیان عیدی مختص برداشتِ نوبر محصول بود، در ادبیات بین‌العهدین، یعنی متونی که علاوه بر کتب عهدعتیق برای یهودیان مرجع محسوب می‌شد و عمدتاً شامل تفاسیری بر تورات بود، بُعدی پیدا کرد و به‌عنوان سمبل اعطای شریعت در کوه سینا معرفی شد زیرا در این متون آمده بود که عید هفته‌ها مصادف است با سالگردِ اِعطای شریعت موسی توسط خدا (رجوع کنید به کتاب یوبیل، از کتبِ ادبیات بین‌العهدین، ۱:‏۱ و ۶:‏۱۷). این عید، یا به‌عبارت بهتر تفسیرِ از آن، در عهدجدید و بخصوص در اعمال رسولان فصل ۲ با واقعۀ پنطیکاست و نزول روح خدا بر شاگردان و پیروان عیسی همراه ‌گردید. درست همانطور که عید هفته‌ها، یعنی جشنِ نوبر محصول که پنجاه روز پس از عید فصح برگزار می‌شد نمایانگرِ برکات الهی خدا در آینده بود، حال در دوران عهدجدید نزول روح‌القدس در واقعۀ پنطیکاست (که آن هم تقریباً پنجاه روز پس از عید فصح و قربانی شدنِ بره خدا رخ داد) نوبرِ برکاتی است که خدا در آینده بر قوم خود جاری خواهد ساخت. همانگونه که موسی شریعت را از جانب خدا برای قوم اسرائیل آورد، حال در عهدجدید این شریعت توسط روح خدا بجای الواح سنگی بر قلب‌های مؤمنین مکتوب می‌شود. نزول روح‌القدس در واقعه پنطیکاست تحقق نبوت ارمیا (در ۳۱:‏۳۱‏‏-‏‏‏‏‏۳۴) و حزقیال (در ۳۶‏:‏۲۶) بود که پیشگویی کرده بودند خدا روزی شریعت خود را بر دل‌های ما خواهد نوشت. پولس نیز در رومیان ۸:‏۲۱ از روح خدا به‌عنوان نوبر برکات الهی یاد می‌کند که همچون بافه گندم جنبانیدنی در عید هفته‌هاست.

یهودیان در عید هفته‌ها به‌یاد می‌آوردند که برکت بزرگ خدا در راه است و تجربۀ کنونی آنان از مواهب الهی در قیاس با برکات آینده بسیار ناچیز است. در عهدجدید نیز خدا با فرستادن روح خود بر شاگردان در واقعه پنطیکاست (تحقق نبوت یوئیل) یادآوری می‌کند که حصاد عظیم خدا که همانا جان‌های گمشده است در راه می‌باشد. جماعتی که در واقعه پنطیکاست حضور داشتند را می‌توان همچون نوبری دانست از خیلِ کثیری که در آینده به جمعِ حصاد الهی خواهند پیوست.


خطاهای زیادی کرده‌ام و احساس گناه و تقصیر دارم،آیا خدا مرا می‌بخشد؟

ابتدا خوب است بدانید که خدا به این علت شما را متوجه خطاهای‌تان نموده و به بخشیده شدن علاقه‌مند ساخته، که مایل است بخشیده شوید.

بخشش الهی، موضوعی است واقعی و خدا آنرا برای همۀ انسانها امکان پذیر نموده است. اگر خدا از گناه بیزار نبود و طریق آمرزش انسان را مهیا نکرده بود، احساس گناه و تقصیر را در شما ایجاد نمی‌کرد. اما چگونه می‌توان بخشش خدا را تجربه نمود؟

خوشبختانه شما صادقانه با خطاهای خود مواجه شده‌اید و نیاز خود را برای بخشش الهی درک کرده‌اید، پس اولین قدم را برداشته‌اید. حالا لازم است که برای آمرزش گناهان خود به سوی عیسی مسیح بیایید، آنوقت خواهید دید که مسیح گناهانتان را، هرقدر هم که زیاد باشد، می‌بخشد و از شما دور می‌کند.

عیسی مسیح، بعنوان مظهر خدای حقیقی و یگانه نجات دهندۀ انسان، از هر لحاظ کامل و پاک و بی‌گناه بود، چه در ذات و ماهیت، و چه در عمل. اما او داوطلبانه در راه انسان گناهکار مصلوب شد و با مرگش بر صلیب، جریمۀ گناهان و مجازات من و شما را پرداخت کرد. پس او به جای و به خاطر شما مُرد تا بتوانید از خطاها و گناهان خود بخشیده شوید و نزد خدا بیائید.

کلام خدا در انجیل شریف می‌فرماید: این سخن درست است و کاملاً قابل قبول، که مسیح‌ عیسی به جهان آمد تا گناهکاران را نجات بخشد . . .” (اول تیموتائوس ١: ١۵). می‌بینیم که نجات دهندۀ بشر عیسی مسیح، نه برای نجات بی‌گناهان و پاکان، بلکه برای نجات و آمرزش گناهکاران به جهان آمد. البته لازم به تذکر است که در نظر خدا همۀ انسانها بدون استثناء گناهکار هستند، هم در ذات و هم در عمل، و انسانی بی‌گناه و پاک وجود ندارد. در انجیل شریف می‌خوانیم: خود مسیح یک بار برای همیشه به خاطر گناه بشر مرد، یعنی یک شخص بی‌گناه در راه گناهکاران مرد تا ما را به حضور خدا بیاورد . . .” (اول پطرس ٣: ١٨).

با آمدن مسیح به جهان و مرگ او بر صلیب در راه ما گناهکاران و به خاطر گناهان ما، خدا محبت خود را نسبت به ما ثابت نمود. باز در انجیل شریف می‌خوانیم: خدا محبت خود را نسبت به ما کاملاً ثابت کرده است زیرا در آن هنگام که ما هنوز گناهکار بودیم مسیح به خاطر ما مرد” (رومیان ۵: ٨).

می‌بینیم که مسیح برای بخشیده شدن من و شما، آن کاری را که از نظر خدا ضروری بود، انجام داده و بخشایش گناهان را همانند هدیه‌ای رایگان، برای ما مهیا کرده است. حالا شما برای آمرزش و بخشش گناهان خود، چه کاری باید انجام دهید؟ به عیسی مسیح خداوند که برای گناهان شما مرد و پس از مرگ، روحاً و جسماً از مردگان قیام نمود و زنده است، ایمان آورید و با اعتماد به او، هدیۀ نجات و بخشایش گناهان را مجاناً دریافت کنید.
منبع: رادیو مژده


چرا این همه تفسیر متفاوت از مسیحیت وجود دارد؟


کتاب مقدس می گوید که یک خداوند، یک ایمان، یک تعمید» وجود دارد (افسسیان ۵:۴). این آیه بر یگانگی که باید در بدن مسیح وجود داشته باشد تاکید می کند چرا که ما در یک روح» ساکن شده ایم (آیه ۴). پولس در آیه ۲ درخواست فروتنی، ملایمت، بردباری، و محبت می کند که همه اینها برای حفظ یگانگی ضروری است. مطابق با اول قرنتیان ۱۰:۲-۱۳، روح القدس فکر خدا را می داند (آیه ۱۱)، و آن را آشکار می سازد (آیه ۱۰) و تعلیم می دهد (آیه ۱۳) به آنانی که در آنها ساکن است. این کار روح القدس تنویر نامیده می شود.

در یک جهان کامل، هر ایماندار تمایل دارد که کتاب مقدس را از روی وظیفه مطالعه کند (دوم تیموتائوس ۱۵:۲) و این کار را با دعا و تکیه بر تنویر روح القدس انجام دهد. اما به روشنی می توانیم ببینیم که جهان ما کامل نیست. هر شخصی که روح القدس را دارد، واقعاً به روح القدس گوش نمی دهد. مسیحیانی هستند که روح القدس را محزون می کنند (افسسیان ۳۰:۴). از هر آموزگاری بپرسید. حتی بهترین معلم مدرسه هم دانش آموزان خودسری دارد که به نظر، مخالف یادگیری هستند و برایشان مهم نیست که معلم چه می گوید. پس، یکی از دلایلی که چرا افراد مختلف برداشتهای متفاوتی از کتاب مقدس دارند صرفاً این است که به معلم یعنی روح القدس گوش نمی دهند. در ادامه دلایل دیگری از وجود تفاوتهای اعتقادی بسیار میان آنانی که کتاب مقدس را تعالیم می دهند آمده است.

۱- بی ایمانی. واقعیت این است که بسیاری از آنانیکه ادعای مسیحی بودن دارند، هرگز دوباره متولد نشده اند. آنان لقب مسیحی» را یدک می کشند، اما هیچ تغییر حقیقیِ قلبی نداشته اند. خیلی هایی که حتی ایمان ندارند که کتاب مقدس راست است، جرات می کنند که آن را تعلیم دهند. آنها مدعی هستند که حتی در شرایط زندگی در بی ایمانی، از طرف خدا صحبت کنند. بیشتر تفاسیر غلط از کتاب مقدس از اینجا نشات می گیرد.

غیر ممکن است که یک بی ایمان بتواند کتاب مقدس را به شکل صحیح تفسیر کند. انسان نفسانی امور مربوط به روح خدا را نمی‌پذیرد زیرا در نظرش جهالت است، و قادر به درکشان نیست، چرا‌که قضاوت درست درباره آنها تنها از دیدگاهی میسّر است» (اول قرنتیان ۱۴:۲). مردی که نجات را دریافت نکرده نمی تواند حقیقت کتاب مقدس را بفهمد. او هیچ تنویری ندارد. علاوه بر این شبان یا الهی دان بودن ضمانتی برای نجات یک شخص نیست.

نمونه ای از هرج و مرجی که به خاطر بی ایمانی بوجود آمد در یوحنا ۲۸:۱۲-۲۹ یافت می شود. عیسی به سوی پدر دعا می کند و می گوید، پدر، نامت را جلال ده» پدر با صدایی رسا از آسمان پاسخ می دهد که هر کسی که در نزدیکی بود می شنود. اما به تفاوت در برداشت افراد توجه کنید: مردمی که آنجا بودند و این را شنیدند، گفتند: رعد بود. دیگران گفتند: فرشته‌ای با او سخن گفت». همه یک چیز را شنیدند: جمله ای قابل فهم از آسمان اما هر کس آنطور شنید که می خواست بشنود.

۲- فقدان آموزش. پطرس رسول بر علیه کسانیکه کلام خدا را اشتباه تفسیر می کنند، هشدار می دهد. او تعالیم ساختگی شان را به این دلیل می داند که آنها جاهل» هستند (دوم پطرس ۱۶:۳). به تیموتائوس گفته شده است که سخت بکوش که مقبول خدا باشی، همچون خدمتکاری که او را سببی برای شرمساری نیست و کلام حقیقت را بدرستی به‌‌کار می‌بندد» (دوم تیموتائوس ۱۵:۲). هیچ میانبری برای تفسیر صحیح کتاب مقدسی وجود ندارد؛ ما مجبور هستیم که مطالعه کنیم.


درسى از زندگى ایلیاى نبى

اینجا چه مى کنى؟”

این ندایى از خدا به ایلیاى نبى بود ایلیا تو را در اینجا چه کار است” اول پادشاهان: ١٩: ٩

ایزابل، ایلیا را تهدید به مرگ کرد و ایلیا ترسید و نتوانست با تهدیدها علیه خودش برخورد کُنَد، اقتدارش را از دست داد و پا به فرار گذاشت.
اگر چه ایزابل نتوانست ایلیا را بکشد، اما همان ترس که بر قلب ایلیا وارد شد باعث شد که نقشه ایى که خدا بدستِ او مى خواست به اتمام برساند، به دست کَسِ دیگرى یعنى الیشع به اتمام رساند، زیرا اِلیشع اقتدارِ خود را خوب مى شناخت و او را حفظ کرد.

کلام خدا در غلاطیان ۵: ١ مى فرماید:” پس به آن آزادی که مسیح ما را به آن آزاد کرد، استوار باشید و باز در یوغ بندگی گرفتار مشوید.”

یک ترس ایجادِ تشویش و سردگمى مى کند، و هدفِ او این است که ما را از ان هدفِ اصلى دور کند، اگر با هراس فورا برخورد نشود، بزرگ و بزرگتر مى شود تا جایى که رده پاى خدا در دلمان گم مى شود و به جایى خواهیم رسیدکه ندایى در گوشمان مى گوید…


عیسی مسیح - قیام، صعود و کار او در حال حاضر

در این درس، می‌خواهیم دربارۀ زنده شدن دوبارۀ عیسی، صعودش به آسمان و کار و خدمت فعلی او مطالعه کنیم.

قیام یا زنده شدن دوبارۀ عیسی، جسمانی بود

خیلی مهم است که بدانیم عیسی مسیح پس از مرگ، جسماً از قبر برخاست. او بعداً با همین بدن به آسمان صعود نمود و بر دست راست خدا نشسته است. بعضی‌ها فکر می‌کنند که عیسی بعد از مرگ فقط از لحاظ زنده شد و قیام او صرفاً بود! این فکر اشتباه است، چون کتاب مقدس به روشنی تعلیم می‌دهد که عیسای پس از مرگ زنده شده، دارای بدن بود.

در انجیل لوقا فصل بیست و چهارم، آیات ۳۶ تا ۴۳ می‌بینیم که عیسی بعد از زنده شدن، به شاگردان خود که دور هم جمع بودند ظاهر شد. کلام خدا می‌فرماید: "در حالی که شاگردان دربارۀ این چیزها گفت‌و‌گو می‌کردند عیسی در بین ایشان ایستاده به آنها گفت، صلح و سلامتی بر شما باد. آنها با ترس و وحشت، تصور کردند که شبحی می‌بینند. او فرمود، چرا اینطور آشفته حال هستید؟ چرا شک و شبهه به دلهای شما رخنه می‌کند؟ به دستها و پاهای من نگاه کنید، خودم هستم، به من دست بزنید و ببینید، شبح مانند من گوشت و استخوان ندارد. این را گفت و دستها و پاهای خود را به ایشان نشان داد. از فرط شادی و تعجب نتوانستند این چیزها را باور کنند. آنگاه عیسی از آنان پرسید، آیا در اینجا خوراکی دارید؟ یک تکه ماهی بریان پیش او آوردند. آن را برداشت و پیش چشم آنان خورد". بنابراین، قیام عیسی جسمانی بود و او بدن واقعی داشت.

در آیۀ ۳۷ می‌خوانیم که شاگردان تصور کردند شبحی می‌بینند. علت این بود که آنها نمی‌توانستند تصور کنند که عیسی بعد از مردن و دفن شدن، جسماً قیام کرده بود. عیسی برای اینکه شاگردان را از اشتباه بیرون بیاورد، بر اساس آیۀ ۳۹ به آنان فرمود: "به دستها و پاهای من نگاه کنید، خودم هستم، به من دست بزنید و ببینید، شبح مانند من گوشت و استخوان ندارد". سپس بر اساس آیۀ ۴۳ عیسی در مقابل چشمان شاگردان، آن تکه ماهی بریان را خورد. به این ترتیب، کلام خدا بطور روشن ما را مطلع می‌کند که قیام عیسی بیش از یک قیام بود. عیسی پس از مرگ، جسماً قیام کرد و جسماً نیز به شاگردان خود ظاهر شد.

صعود عیسی مسیح نیز جسمانی بود

در مورد صعود جسمانی عیسی به آسمان، در فصل اول کتاب اعمال رسولان، آیات ۹ تا ۱۱ می‌خوانیم: "همین که عیسی این را گفت، در حالی که همه نگاه می‌کردند، بالا برده شد و ابری او را از نظر ایشان ناپدید ساخت. هنگامی که او می‌رفت و چشمان آنان هنوز به آسمان دوخته شده بود، دو مرد سفید‌پوش در کنار آنان ایستادند و پرسیدند، ای مردان جلیلی، چرا اینجا ایستاده‌اید و به آسمان نگاه می‌کنید؟ همین عیسی که از پیش شما به آسمان بالا برده شد، همان طوری که بالا رفت و شما دیدید، دوباره به همین طریق باز خواهد گشت".

عیسی در درست راست خدا

بر اساس کلام خدا، عیسی در برابر چشمان شاگردانش با بدن خود به آسمان صعود کرد. آیات زیادی وجود دارد که جایگاه مسیح را در آسمان برای ما مشخص می‌کنند. در کتاب اعمال رسولان فصل دوم، آیۀ ۳۳ می‌خوانیم که پطرس رسول در روز پنطیکاست گفت: "حال که عیسی به دست راست خدا بالا برده شده است، روح‌القدس موعود را از پدر یافته و به ما افاضه کرده است، شما این چیزها را می‌بینید و می‌شنوید". در عهد جدید حدوداً بیست بار ذکر شده است که جایگاه فعلی عیسی در دست راست خدا است. این مطلب در اناجیل متی، مرقس، لوقا، کتاب اعمال رسولان، رسالات پولس رسول به رومیان، افسسیان، کولسیان، رسالۀ اول پطرس رسول و بالاخره در رساله به عبرانیان یافت می‌شود.

عیسی خداوند است

این مطلب که جایگاه عیسی در دست راست خدا می‌باشد، از اهمیت زیادی برخوردار است. در دست راست خدا بودن یعنی اختیار و اقتدار کامل داشتن بر آسمان و بر زمین. بنابراین عیسی که در آسمان و در دست راست خدا قرار دارد خداوند است. او خداوند آسمان و خداوند زمین است. خدای پدر، تمام اختیارات آفرینش را به عیسی سپرده است. عیسی مسیح نیز می‌خواهد اختیاراتش را از طریق کلیسا که بدنش می‌باشد در امور دنیا بکار ببندد. در رساله به افسسیان به ما گفته شده که عیسی سرِ کلیسا و کلیسا بدن عیسی است. کلام خدا می‌فرماید: "خدا همه‌چیز را زیر پای مسیح نهاد و به‌خاطر کلیسا، او را (یعنی عیسی را) بالاتر از هر چیز قرار داد. کلیسایی که بدن اوست و تمام وجود او را دربر می‌گیرد و در عین حال تمام کاینات را با حضود خود پُر می‌سازد" (رسالۀ پولس رسول به افسسیان فصل اول، آیات ۲۲ و ۲۳). یکی از دلایلی که هنوز عده‌ای در نقاط مختلف جهان مسیح را نمی‌شناسند و در تاریکی بسر می‌برند این است که بدن مسیح یعنی کلیسا آنطور که شایسته است با مسیح که سرِ کلیسا می‌باشد همکاری نکرده است. اگر کلیسا یعنی ایمان‌دارانِ به مسیح، با جدیت دعا کنند و از هر لحاظ مطیع مسیح باشند خواهیم دید که نام خدای حقیقی در نقاط مختلف دنیا جلال خواهد یافت.

کار مسیح در حال حاضر

در حال حاضر، عیسی نه فقط بعنوان خداوند و سرِ کلیسا، ایمان‌دارانش را در جهان رهبری می‌کند، بلکه او کاهن اعظم کلیسا است. او بعنوان کاهن اعظم ایمان‌داران خود در آسمان، پنج کار مختلف را بعهده گرفته است:

۱- مکانی برای ما مهیا می‌کند.

۲- پیشرو ما می‌باشد.

۳- از ما پشتیبانی می‌کند.

۴- برای ما شفاعت می‌کند.

۵- واسطۀ ما می‌باشد.

مهیا نمودن مکانی برای ایمان‌داران

ابتدا به کار عیسی در مورد مهیا کردن مکانی برای ایمان‌داران نظر می‌افکنیم. یکی از پُر‌ارزش‌ترین وعده‌های کلام خدا، در انجیل یوحنا فصل چهاردهم یافت می‌شود. عیسی هنگامی که با شاگردانش سخن می‌گفت، به آنان فرمود: "دلهای شما مضطرب نشود. به خدا توکل نمایید، به من نیز ایمان داشته باشید. درخانۀ پدر من منزلهای بسیاری هست. اگر چنین نبود، به شما می‌گفتم. من می‌روم تا مکانی برای شما آماده سازم. پس از اینکه رفتم و مکانی برای شما آماده ساختم، دوباره می‌آیم و شما را نزد خود می‌برم تا جایی که من هستم شما نیز باشید" (انجیل یوحنا فصل چهاردهم، آیات ۱ تا ۳). عیسی دربارۀ آماده کردن مکانی برای ایمان‌داران در خانۀ پدرش صحبت کرد. او در آینده ایمان‌دارانش را به این مکان خواهد برد تا پیش وی باشند. از آنجایی که تقریباً دو هزار سال از زمانی که عیسی این وعده را داده است می‌گذرد، مکانی که عیسی درباره‌اش صحبت کرد باید مافوق تصورات ما باشد. خدا آسمانها و زمین و هر‌چه را که در آنها بود، در شش روز آفرید. پس مکانی که حدوداً دو هزار سال قبل عیسی درباره‌اش صحبت کرد بایستی بسیار پر‌جلال و زیبا و دیدنی باشد.

پولس رسول در رسالۀ دوم خود به قرنتیان فصل دوازدهم، آیات ۲ تا ۴ راجع به آسمان سوم صحبت کرد. او اینطور نوشت: "من شخصی را در مسیح می‌شناسم که چهارده سال پیش تا به آسمان سوم ربوده شد. (جسماً یا روحاً، نمی‌دانم، خدا می‌داند.) فقط می‌دانم که این مرد به بهشت برده شد. (نمی‌دانم جسماً یا روحاً، خدا می‌داند.) و چیزهایی ‌شنید که آن‌قدر مقدس و محرمانه است که بیان آن جایز نیست". آسمان یا بهشت به‌قدری عالی است که نمی‌توانیم آن را توصیف کنیم. پولس رسول در رسالۀ اول خود به قرنتیان فصل دوم، آیۀ ۹ فرمود: "آنچه را که هرگز چشمی ‌ندیده و گوشی نشنیده و به‌خاطر انسانی خطور نکرده است، خدا برای دوستداران خود مهیا نموده است". واقعاً مکانی که ایمان‌دارانِ به مسیح ابدیت را در آن بسر خواهند برد، فوق العاده خوب و زیباست. ما که به عیسی ایمان آورده‌ایم و به او تعلق داریم، باید خوشحال باشیم و از او تشکر کنیم چون در آینده به بهشت بی‌نظیر خدا وارد خواهیم شد و در آن مکان خوب و زیبا زندگی خواهیم کرد.

آیا شما که هم‌اکنون این مطالب را می‌خوانید اطمینان دارید که ابدیت را در مکانی که عیسی ذکر نمود بسر خواهید برد؟ مبادا تصور کنید که راهی برای شما وجود ندارد که بتوانید ابدیت را در بهشت خدا سپری کنید! عیسی مسیح که به‌خاطر گناهان شما مرد و دوباره زنده شد و اکنون در دست راست خدا نشسته است، راه رسیدن شما به آسمان و بهشت خداوند است. همین الآن می‌توانید زندگیتان را به او بسپارید و قلبتان را در اختیار او بگذارید. آیا مایلید این کار را بکنید؟ تنها در این صورت است که بوسیلۀ او اطمینان می‌یابید که ابدیت را در بهشت خدا سپری خواهید کرد و آسمان خانۀ ابدی شما خواهد بود.


پُربار بودن در تاک مسیح

پدر خوب، پدر نیکوی آسمانی، کلام تو در انجیل شریف، ایمانداران به مسیح و مسیحیان را به شاخه‌های درخت مو تشبیه کرده که باید پُرثمر باشند و انگورهای سالم و شیرین به بار بیاورند.

دعا می‌کنم که مسیحیان واقعی و فرزندان تو، به مسیح، به این تاک حقیقی بچسبند، مثل شاخه‌های پُربارِ درخت مو، و از او قوت و نیروی لازم را برای ثمر آوردن دریافت کنند. می‌دانیم که پُرثمر بودن در مسیح به تلاشها و کوششهای انسانی ما جدا از مسیح بستگی ندارد، بلکه باید به مسیح متکی باشیم، به او بچسبیم که او در ما عمل کند. پس دعا می‌کنم که مسیحیان واقعی زندگی پُرثمری در این جهان داشته باشند تا تو جلال بیابی و بزرگی و عظمت تو هر چه بیشتر آشکار و نمایان بشود. در نام عیسای مسیح، این تاک حقیقی دعا می‌کنم. آمین.


چشیدن حضور عالی خدا

ای خدای قدوس و پاک و بی‌عیب که پُر از فیض و رحمت و محبت هستی، می‌خواهم برای اشخاصی دعا کنم که مدتی است در جستجوی تو هستند و می‌خواهند حضور پُر از فیض و رحمت و محبت تو را بچشند. آنها تمام سعی‌ خودشان را می‌کنند و تمام راهها را امتحان کرده‌اند، کارها و اعمال خوب و نیکو انجام می‌دهند تا تو را خشنود کنند تا بلکه بتوانند حضور آرامش‌بخش و رهاننده و پر از محبت تو را در زندگی‌شان بچشند.

خداوندا، طبق کلامت انسان ذاتاً گناهکار است. در فکر و سخن و عمل بدون گناه نیست و چون خداوندا، تو قدوسی و پاکی، گناه را نمی‌توانی تحمل کنی. انسان هیچ وقت قادر نیست و نمی‌تواند بدون بخشش گناهان به نزد تو بیاید ای خداوند و حضور تو را بچشد چه در این دنیا، چه وقتی عمرش به پایان برسد، چون گناه مثل دره‌ای مانع اتصال و اتحاد ما با تو ای خداوند می‌شود. ای روح خدا، همین الآن عزیزانی را که هنوز گناهانشان بخشیده نشده، کمک کن که توبه کنند و قبول کنند که عیسای مسیح، پسر خدا، به‌خاطر گناهان آنها بر صلیب کشیده شد و جانش را برای جریمۀ گناه داد و قبول کنند که او سه روز بعد از مرگ، دوباره زنده شد و زنده است. خداوندا، شکرگزاریم که وقتی واقعاً به عیسای مسیح و کاری که بر صلیب جهت بخشش گناهان ما کرد، و زنده شدنش از مردگان ایمان می‌آوریم، تمام گناهانمان بخشیده می‌شود، حیات ابدی می‌یابیم، و از طریق روح تو که در ما ساکن می‌شود، با تو متحد می‌شویم، و نه‌تنها می‌توانیم حضور عالی تو را بچشیم، بلکه در حضورت می‌توانیم زندگی کنیم. خدا را شکر و سپاس باد. آمین.

 


وقتی یکنفر از گناه توبه می‌کند و به مسیح خداوند و واقعیت مرگ و قیام او ایمان می‌آورد و مطیع کلام خدا است، ومی ندارد که نگران شیطان وحملات او باشد.

bible 300594 1920

برطبق کلام خدا، ایمانداران واقعی به مسیح، یعنی آنانی که از طریق ایمان به خداوندشان عیسی، با خون او از گناه پاک گشته و صاحب حیات جاویدان شده‌اند، بر شیطان پیروز گشته‌اند. کلمات پیروزی و غلبه، بارها درکتاب مقدس ذکر شده و آیات زیادی وجود دارند که پیروزی فرزندان خدا (ایمانداران واقعی به مسیح) را اعلام می‌کنند. در این زمینه، سه آیه زیر بسیار مهم هستند:

"این چیز‌ها را به شما گفتم تا در اتحاد با من (در اتحاد با مسیح) آرامش داشته باشید. در جهان رنج و زحمت خواهید داشت. ولی شجاع باشید، من بر دنیا چیره شده‌ام" (یوحنا ١٦: ٣٣). "ای فرزندان من، شما به خدا تعلق دارید و بر کسانی که به دروغ نبوت می‌کنند غلبه یافته‌اید، زیرا روحی که در شماست (روح‌القدس) از روحی که در این دنیا کار می‌کند (شیطان) قوی‌تر است" (رساله اول یوحنا ٤: ٤). ". . . این است امتیاز کسی که پیروز شود، من به تشنگان از آب چشمه حیات رایگان خواهم بخشید. من خدای او خواهم بود و او فرزند من"

(مکاشفه ٢١: ٦ و ٧). بلی، پیروزی فرزندان خدا بر شیطان در کلام خدا وعده داده شده است. اما یک فرزند خدا چگونه می‌تواند این وعده پیروزی را در زندگی‌اش عملاً تجربه کند؟ با دانستن و نگاه داشتن چهار اصل مهم زیر:

اول- فرزند خدا باید به ضعف خود واقف باشد.

دوم- فرزند خدا باید به قوت و قدرتی که دراو است و عمل می‌کند واقف باشد.

سوم- فرزند خدا باید از ضعفهای دشمنش شیطان، آگاه باشد.

چهارم- فرزند خدا باید از آنچه شیطان را قوت می‌بخشد آگاه باشد.

اولین اصلی که پیروزی یک فرزند خدا را در مقابل شیطان تضمین می‌کند این است که، او به ضعف خود آگاه باشد. فرزند خدا باید همیشه این را در نظر داشته باشد که با قدرت خودش، جدا از مسیح و قدرتی که از روح القدس می‌گیرد، هرگز نمی‌تواند بر شیطان و حیله‌هایش غلبه بیابد. عیسی مسیح در رابطه با این موضوع چنین می‌فرماید: "من تاک هستم و شما شاخه‌های آن هستید. هر که در من بماند و من در او، میوه بسیار می‌آورد چون شما نمی‌توانید جدا از من کاری انجام دهید" (یوحنا ١٥: ٥).

دومین اصلی که پیروزی یک فرزند خدا را بر شیطان تضمین می‌نماید این است که، او از قوت و قدرتی که در او عمل می‌کند و از شخص عیسی مسیح خداوند است، آگاه باشد. پولس دراین مورد چنین می‌فرماید: "من بوسیله مسیح که مرا تقویت می‌کند، به انجام هر کاری قادر هستم" (فیلپیان ٤: ١٣).

سومین اصل مهمی که پیروزی فرزند خدا را بر شیطان تضمین می‌کند این است که، او به ضعفهای شیطان واقف باشد. یکی از ضعفهای شیطان این است که او بدون اجازه خدا نمی‌تواند فرزندان خدا را وسوسه کند. خدا اجازه می‌دهد شیطان ایمانداران به مسیح را وسوسه کند تا فرزندان خود را در تجربه‌های گوناگون قوت بخشیده و مقاوم سازد که روز به روز پاکتر و از لحاظ بیشتر شبیه عیسی مسیح شوند. ضمناً بایستی به خاطر داشت که خدا اجازه نمی‌دهد فرزندانش بیش از توان خود وسوسه شوند. کلام خدا می‌فرماید: ". . . اما خدا به وعده‌های خود وفا می‌کند و نمی‌گذارد شما بیش از حد توانائی خود وسوسه شوید. همراه با هر وسوسه‌ای خداوند راهی هم برای فرار از آن فراهم می‌کند تا بتوانید درمقابل آن پایداری کنید" (اول قرنتیان ١٠: ١٣). ضعف دیگر شیطان این است که او نمی‌تواند تحمل کند که ایمانداران به مسیح در مقابل او مقاومت نمایند. اما چگونه می‌شود در مقابل شیطان مقاومت کرد؟ یک شخص مسیحی می‌تواند در مقابل شیطان مقاومت کند وقتی:

١- خود را به خدا و کلامش، کتاب مقدس بسپارد و از او اطاعت کند. "پس از خدا اطاعت کنید و در مقابل ابلیس مقاومت نمائید تا از شما بگریزد" (یعقوب ٤: ٧).

٢- شخص مسیحی باید طوری زندگی کند که شیطان مجال نیابد او را به گناه بکشاند. "به ابلیس فرصت ندهید" (افسسیان ٤: ٢٧). شیطان همانطور که در فصل سوم کتاب پیدایش، با حوا مباحثه و مناظره کرد، می‌خواهد با فرزندان خدا نیز مباحثه و مناظره داشته باشد ولی او نمی‌تواند مقاومت ایماندار را تحمل کند. فرزند خدا می‌تواند با موفقیت در مقابل شیطان مقاومت کند اگر این چیزها را در نظر بگیرد:

الف، فرزند خدا باید بداند که شیطان چطور به او حمله می‌کند. وقتی ایماندار، از نقشه‌های شیطان خبر ندارد، مورد استفاده او قرار می‌گیرد. "ما نمی‌خواهیم شیطان از این فرصت استفاده کند زیرا ما از نقشه‌های او بی‌خبر نیستیم" ( دوم قرنتیان ٢: ١١).

ب، فرزند خدا باید هوشیار و مواظب حمله شیطان باشد. "هوشیار و مواظب باشید، زیرا دشمن شما، ابلیس چون شیری غران به هر سو می‌گردد و در جستجوی کسی است که او را ببلعد" (اول پطرس ٥: ٨).

پ، ایماندار به مسیح باید زره کامل خدا و یا پوشش حفاظتی را که خدا تهیه دیده است بر تن خود داشته باشد. "زره کاملی را که خدا برای شما تهیه کرده است به تن کنید تا بتوانید در مقابل نیرنگهای ابلیس ایستادگی نمائید . . ." (افسسیان ٦: ١١ تا ١٨).

ت، فرزند خدا بایستی آگاه باشد که شیطان در مقابل خون مسیح و شهادت مسیحی او نمی‌تواند مقاومت کند. "این برادران ما با خون بره و با شهادتی که به زبان می‌آورند ‌بر او (شیطان) چیره شده‌اند." (مکاشفه یوحنا ١٢: ١١). خون مسیح نه فقط گناهان ایماندار را پاک می‌نماید، بلکه شیطان را نیز مغلوب می‌سازد.

چهارمین و آخرین اصل مهمی که پیروزی ایماندار به عیسی مسیح را بر شیطان تضمین می‌کند این است که، او از آنچه شیطان را در زندگی‌اش قوی می‌سازد آگاه باشد و با توجه به کلام خدا در کتابمقدس، با آن مقابله نماید. چهارده چیزی که می‌توانند شیطان را در زندگی ما قوی ساخته و آیاتی که در ارتباط با این موارد خوب است در مد نظر داشته باشیم، از این قرارند:

١- نا‌امیدی، در ارتباط با آن، رومیان فصل هشتم، آیه بیست و هشت

٢- اضطراب، در ارتباط با آن، اول سموئیل فصل سی‌ام، آیه شش

٣- یأس، در ارتباط با آن، دوم قرنتیان فصل چهارم، آیه هشت

٤- خشم و جدال، در ارتباط با آن، اول تیموتاؤس فصل دوم، آیه هشت

٥- بی‌ایمانی، در ارتباط با آن، عبرانیان فصل سوم، آیه دوازده

٦- عدم تمرکز بر خداوند، در ارتباط با آن، متی فصل چهاردهم، آیه سی

٧- دو دلی، در ارتباط با آن، یعقوب فصل اول، آیه هشت و فصل چهارم، آیه هشت

٨- مکر و فریبکاری، در ارتباط با آن، دوم قرنتیان فصل چهارم، آیه دو

٩- کودنی ، در ارتباط با آن، عبرانیان فصل پنجم، آیات یازده تا چهارده

١٠- انجام اعمال و مراسم بیهوده، در ارتباط با آن، عبرانیان فصل نهم، آیه چهارده و مکاشفه یوحنا فصل سوم، آیات یک تا سه

١١- آلودگی و ناپاکی، در ارتباط با آن، اول قرنتیان فصل سوم، آیات شانزده و هفده و اول پطرس فصل اول، آیات پانزده و شانزده

١٢- بدگوئی و غیبت در مورد دیگران، در ارتباط با آن، مزمور صد و یکم، آیه پنج و امثال سلیمان فصل دهم، آیه هجده

١٣- بی‌اطاعتی، در ارتباط با آن، اول سموئیل فصل پانزدهم، آیه بیست و دو و رومیان فصل ششم، آیات چهارده تا هجده

١٤- ایجاد تفرقه و نزاع، در ارتباط با آن، امثال سلیمان فصل ششم، آیه چهارده و آیات شانزده تا نوزده

باشد که دانستن حقایق موجود در کلام خدا، این اطمینان را در دل ما ایجاد نماید که بعنوان فرزندان خدا، در اتحاد با خداوند و منجی ما عیسی مسیح، بر شیطان و کارهای او پیروزهستیم.


عیسی مسیح - فدیه برای بسیاری

در این درس، تعلیم کتاب مقدس دربارۀ عیسی مسیح را ادامه داده، بخصوص به این سؤال که چرا او به جهان آمد پاسخ می‌دهیم. در دو درس قبل از کتاب تعالیم اساسی کتاب مقدس، شخصیت عیسی مسیح را بررسی کردیم و به این سؤال که او کیست جواب دادیم. دیدیم که شخصیت یگانۀ عیسی مسیح از دو طبیعت کامل الهی و انسانی برخوردار است. یعنی او علاوه بر اینکه خدای کامل است، انسان کامل نیز هست.

چرا عیسی به جهان آمد؟

Nailing Him To The Cross


این سؤال که "چرا عیسی به جهان آمد"، به واقعیتی اشاره می‌کند که در مورد هیچ شخص دیگری که تا بحال در جهان زندگی کرده است صدق نمی‌کند

. با توجه به این مطلب که عیسی قبل از تولد و قبل از آفرینش دنیا وجود داشت، آمدن او به این دنیا و در جسم شدنش، باید دلیل خاصی داشته باشد. دلیل این کار چه بود؟

در رسالۀ پولس رسول به فیلیپیان فصل دوم، آیات ۵ تا ۱۱ دلیل آمدن عیسی به این جهان تشریح شده است. کلام خدا در فیلیپیان فصل دوم، آیات ۵ تا ۸ می‌فرماید: "طرز تفکر شما دربارۀ زندگی باید مانند طرز تفکر عیسی مسیح باشد. اگر‌چه او از ازل دارای اولوهیت بود، ولی راضی نشد که برابری با خدا را به هر قیمتی حفظ کند، بلکه خود را از تمام مزایای آن محروم نموده به صورت یک غلام درآمد و شبیه انسان شد. چون او به شکل انسان در میان ما ظاهر گشت، خود را فروتن ساخت و از روی اطاعت حاضر شد مرگ، حتی مرگ بر روی صلیب را بپذیرد." دلیل اصلی آمدن عیسی به جهان در آخر آیه‌ای که بدان اشاره شد یافت می‌شود. عیسی آمد تا در اطاعت از خدا بر روی صلیب به‌خاطر ما بمیرد.

در انجیل مرقس نیز به این پرسش که چرا عیسی به جهان آمد، پاسخ واضحی داده شده است. در هشت فصل اول انجیل مرقس، بتدریج آشکار شده است که عیسی مسیح کیست. در‌ضمن در فصل هشتم، آیۀ ۲۹ مشاهده می‌کنیم که عیسی از شاگردان خود می‌پرسد: "به عقیدۀ شما من کیستم؟" و پطرس جواب می‌دهد: "تو مسیح هستی". بعد از این پرسش و پاسخ، عیسی به آشکار نمودن این مطلب پرداخت که چرا او به جهان آمد. در انجیل مرقس فصل هشتم، آیۀ ۳۱ می‌خوانیم که "آنگاه عیسی به تعلیم شاگردان پرداخت و گفت، لازم است پسر انسان متحمل رنجهای زیادی شده و بوسیلۀ رهبران و سران کاهنان و علما طرد و کشته شود و پس از سه روز زنده گردد".

عیسی آمد تا جان خود را در راه بسیاری فدا سازد

دیدیم به محض اینکه شاگردان تشخیص دادند که عیسی کیست، او بیان نمود که چرا به جهان آمده است. سپس در انجیل مرقس فصل دهم، آیۀ ۴۵ می‌خوانیم که عیسی به شاگردان خود فرمود: "چون پسر انسان نیامده است تا خدمت کرده شود، بلکه تا به دیگران خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد". بر اساس این آیه، جان عیسی فدیه‌ای بود که بایستی در راه بسیاری داده می‌شد. "فدیه" بهایی است که برای آزاد ساختن شخصی یا ملکی باید داده شود. در زمینۀ موضوع مورد بحث ما، فدیه بهایی است که برای رهایی گناهکار از تقصیر و مجازات و اسارت گناه، بایستی داده می‌شد. در ارتباط با این موضوع، معمولاً سؤالاتی از این قبیل مطرح می‌شوند: اول اینکه "این فدیه برای چه کسانی داده شده است؟" دومین سؤال این است که "چرا فدیۀ مرگ لازم بود؟" و بالاخره "نتیجۀ فدیه‌ای که داده شده است چیست؟"

فدیه برای ما داده شده است

جواب این سؤال که فدیه برای چه کسانی داده شده است، در رومیان فصل پنجم؛ عبرانیان فصل دوم؛ اول یوحنا فصل دوم و قسمتهای دیگری از کتاب مقدس یافت می‌شود. در رسالۀ اول یوحنا فصل دوم، آیۀ ۲ نوشته شده است که "خود مسیح کفارۀ گناهان ماست، نه تنها گناهان ما، بلکه گناهان همۀ مردم دنیا". یعنی اینکه عیسی مسیح بخاطر ما مرد و خود او برطرف کنندۀ گناهان ماست. ضمناً یوحنا می‌افزاید که مسیح کفارۀ گناهان همۀ مردم دنیاست. بنابراین فدیه‌ای که عیسی مسیح داد برای تمام مردم دنیاست. این فدیۀ بی‌نظیر آنقدر با ارزش است که می‌تواند هر جانی را از زمان آدم تا پایان دنیا نجات بدهد. چون خدا در جسم ظاهر شد و بخاطر گناهان ما مرد، این قربانیِ بی‌نظیر می‌تواند هر گناهی را برطرف کند.

فدیه برای فرشتگان داده نشده است

نویسندۀ رساله به عبرانیان با دقت توضیح می‌دهد که مرگ عیسی مسیح برای بشر بود نه برای فرشتگان. در فصل دوم رساله به عبرانیان آیات ۹ و ۱۰ و همچنین آیات ۱۴ تا ۱۶ نوشته شده است، "اما عیسی را می‌بینیم که اندک زمانی از فرشتگان پست‌تر گردیده و اکنون تاج جلال و افتخار را بر سر دارد، زیرا او متحمل مرگ شد تا بوسیلۀ فیض خدا، به‌خاطر تمام آدمیان طعم مرگ را بچشد. شایسته بود که خدا، آفریدگار و نگهدار همه چیز، برای اینکه فرزندان بسیاری را به جلال برساند عیسی را نیز که پدید آورندۀ نجات آنان است از راه درد و رنج به کمال رساند". "بنابراین چون این فرزندان، انسانهایی دارای جسم و خون هستند، او نیز جسم وخون به خود گرفت و انسان گردید تا بوسیلۀ مرگ خود ابلیس را که بر مرگ قدرت دارد، نابود سازد و آن کسانی را که به سبب ترس از مرگ تمام عمر در بردگی به سر برده‌اند، آزاد سازد. البته او برای یاری فرشتگان نیامد، بلکه بخاطر فرزندان ابراهیم آمده است."

فدیه‌ای که داده شده است، فقط برای ایمان‌داران موثر است

دیدیم که کلام خدا می‌فرماید، عیسی برای یاری فرشتگان نیامد، بلکه بخاطر فرزندان ابراهیم آمده است. شاید عده‌ای بگویند فدیه‌ای که عیسی داد صرفاً برای فرزندان ابراهیم یعنی قوم یهود می‌باشد. باید توجه داشته باشیم که بر اساس رسالۀ پولس به غلاطیان فصل سوم، آیۀ ۲۹ ایمان به مسیح باعث می‌شود که غیر یهودیان فرزند ابراهیم به‌حساب بیایند. در آیۀ مذکور نوشته شده است، "اگر متعلق به مسیح هستید، فرزند ابراهیم و مطابق وعدۀ خدا، وارث او هستید". این آیه در رساله‌ای است که به مسیحیان غیر یهودی نوشته شده است. بنابراین اشخاصی که به مسیح ایمان دارند با ابراهیم هم‌ایمان هستند و نسل او محسوب می‌شوند. پس عیسی جان خود را داد تا افراد بی‌شماری بتوانند نجات بیابند، اما عملاً فقط کسانی نجات می‌یابند که مثل ابراهیم، ایمان می‌آورند. عهد جدید این مطلب را روشن می‌کند که عیسی از طریق مرگ خود بهای رهایی شما از گناه را داده است، اما شما باید شخصاً این را بپذیرید و به عیسی ایمان بیاورید تا فدیۀ او برایتان موثر واقع بشود. یوحنا دربارۀ عیسی نوشت، "او به قلمرو خود آمد ولی متعلقانش او را قبول نکردند. اما به همۀ کسانی که او را قبول کردند و به او ایمان آوردند، این امتیاز را داد که فرزندان خدا شوند، که نه مانند تولدهای معمولی و نه در اثر تمایلات نفسانی یک پدر جسمانی، بلکه از خدا تولد یافتند" (انجیل یوحنا فصل اول، آیات ۱۱ تا ۱۳). علت اینکه عدۀ زیادی مژدۀ نجات را می‌دانند ولی از آن منفعت نمی‌برند این است که عیسی را نمی‌پذیرند یا به عبارت دیگر عیسی را دریافت نمی‌کنند. شاید شما بپرسید: "من چطور می‌توانم عیسی مسیح را دریافت کنم؟". این عمل در عین حال که ساده است بسیار عمیق و بنیادی می‌باشد. شما موقعی می‌توانید عیسی را دریافت کنید که قبول کنید او بخاطر گناهان شما بر روی صلیب مرد و به این ترتیب بهای رهایی شما را داد. ضمناً لازم است قبول کنید که عیسی مسیح بعد از مرگ زنده شد. زنده شدن عیسی پس از مرگ، به‌خوبی ثابت می‌کند که فدیه‌ای که او داد، مورد قبول خدا واقع شد و به همین دلیل خدا او را از مردگان برخیزانید.

حالا برای دریافت عیسی مسیح می‌توانید صادقانه به او بگویید که: "عیسی خداوند، من قبول دارم که تو به‌خاطر گناهان من بر روی صلیب مردی و بعد از مرگ دوباره زنده شدی. اکنون من تو را بعنوان یگانه نجات‌دهندۀ خود دریافت می‌کنم و از تو درخواست می‌کنم که گناهانم را برطرف کنی، فرمانروای زندگیم باشی و زندگیم را برای جلال نامت بکار ببری. در نام تو دعا می‌کنم، آمین".

اگر با ایمان و اعتمادی قلبی، عیسی مسیح را دریافت کرده باشید، شما نیز از گناه و عواقب بد آن نجات یافته‌اید و به عیسی تعلق دارید. توجه داشته باشید که شما خودتان قادر نیستید زندگی پاک و خداپسندانه‌ای داشته باشید و چیزی به نجاتتان بیافزایید. وقتی شما قدم جلو می‌گذارید و به عیسی مسیح و کاری که او انجام داده است اعتماد می‌کنید، او شما را قادر می‌سازد که زندگی پاک و خداپسندانه‌ای داشته باشید.

دراین درس دیدیم که فدیۀ عیسی مسیح، برای همه است و هر که ایمان داشته باشد نجات می‌یابد. در درس بعدی، به دو سؤال دیگر که در رابطه با فدیۀ عیسی مسیح است پاسخ خواهیم داد. سؤال اول این است که چرا فدیۀ مرگ لازم بود؟ و سؤال دوم دربارۀ نتیجۀ فدیه‌ای است که داده شده است. اکنون چنانچه تابحال عیسی را دریافت نکرده‌اید بهتر است این موضوع را به تعویق نیاندازید. این کار فوق العاده خطرناک است چونکه به سرنوشت ابدی شما مربوط می‌شود. پس تا دیر نشده است عیسی را از راه ایمان دریافت کنید. اما اگر عیسی را دریافت کرده‌اید و با او متحد هستید، برای نجاتتان از او تشکر کنید. آمین.


آنچه می گوییم- از رامی

چه زیباست که خداوند به ما توان سخن گفتن را داده و چه شگفت انگیز است که با زبان خود می توانیم او را بستاییم و دیگران را به زندگی دلگرم و امیدوار کنیم.

زبان ما تواناییهای بسیار دارد و ما می توانیم از این توانایی برای پیشبرد پادشاهی خدا استفاده کنیم.

حتماً شاهد بوده ایم که مردمانی با زبان خویش صلح و آشتی را به پا داشته اند و امید به زندگی را موجب شده اند و نیز سازندۀ چیزهای نیکو بوده اند که از زبان و سخن گفتن آغاز گردید.

همچنین برعکس آن کسانیکه با زبان خود خرابیهای بسیار به بار آورده اند و جنگ افروزان خطرناکی بوده اند را می شناسیم.امروز هم مانند ایشان کم نیست.

کلام خدا می فرماید : زبان حکیمان شفا می بخشد» امثال 12:

و نیز در متی 12: 34 عیسی مسیح میفرماید : زبان از زیادتی دل سخن می گوید».

این که من به عنوان مسیحی چه می گویم مهم است. به جاست که در مواقع خشم و حسادت و هر احساسی زبان خود را نگاه داریم و از سخن گفتن بپرهیزیم.

هر گاه خشمگین می شویم به جای خلوتی رفته سرودهای شکرگزاری بخوانیم و با خداوند سخن بگوییم و احساسات خود را به او عرضه نموده از او کمک بخواهیم.

مهم نیست دیگران چه می گویند ، به جای اینکه از شنیدن تهمت، غیبت و چیزهای منفی ای که در مورد خودمان گفته شده غمگین و عصبانی شویم و در صدد پاسخ برآییم به خود بگوییم : کسی که چنین چیزهایی گفته باید ناراحت و غمگین باشد نه من، اما من باید مراقب زبان خود باشم.

آنچه می گوییم می تواند نتایج نیکو به بار آورد و یا فاجعه آمیز باشد ، پس به جاست که به عنوان فرزندان خدا مانند پدر پر از محبتمان سخن بگوییم.

                                                                                                   برکت بر شما


سوال: چگونه می توان آمُرزش الهی را دریافت نمود؟

جواب:
اعمال رسولان فصل 13 آیه 38 به ما می گوید که: "برادران، توجه كنید! در این عیسی برای گناهان شما امید آمرزش هست ."

آمُرزش گناهان چیست و چرا من به آن احتیاج دارم؟
"آمُرزش" یعنی پاک کردن، گذشتن از تقصیر، و بخشیدن قرض. وقتی نسبت به کسی بدی می کنیم، از او طلب بخشش می کنیم تا بتوانیم رابطه آسیب دیده خود با او را دوباره احیا کنیم. آمُرزش بدین معنی نیست که یک فرد استحقاق و لیاقت آمرزش را دارد. در واقع هیچکس لیاقت و استحقاق بخشیده شدن را ندارد. آمرزش عملی ناشی از محبت، رحمت و بخشش است. آمرزش تصمیمی است که شخص بخشنده ،علی رغم تمام بدی هایی که از طرف مقابل دیده است، می گیرد تا کینه و کدورتی از او در قلب خود نگه ندارد.

کتاب مقدس تعلیم می دهد که همۀ ما محتاج بخشش خداوند هستیم. ما آدمیان، همه گناه کرده ایم. خدا در جامعه فصل 7 آیه 20 به ما می گوید: "در دنیا آدم كاملاً درستكاری وجود ندارد كه هر چه می‌كند درست باشد و هرگز خطایی از او سر نزند." در اول یوحنا فصل 1 آیه 8 می خوانیم: "اگر بگوییم گناهی نداریم، خود را فریب می‌دهیم و از حقیقت گریزانیم." گناه، به هرشکل و اندازه که باشد، سرکشی و نافرمانی از خداست (مزامیر فصل 51 آیه 4). در نتیجه، همۀ ما بطور جدی مُحتاج آمُرزش الهی هستیم. اگر گناهان ما آمرزیده نشوند، تمام ابدیت را در عذاب بسر خواهیم برد؛ عذابی که نتیجۀ گناهان خود ماست (متی فصل 25 آیه 46 ؛ یوحنا فصل 3 آیه 36).

من چگونه می توانم آمرزش الهی را دریافت کنم؟
خوشبختانه خداوند مهربان و بخشنده است. او بسیار مشتاق بخشیدن گناهان ما می باشد ! دوم پطرس فصل 3 آیه 9 خاطر نشان می سازد: ". در واقع، او صبر می‌كند و فرصت بیشتری می‌دهد تا گناهكاران توبه كنند، چون نمی‌خواهد كسی هلاک شود." بنابراین، خدا می خواهد که ما بخشیده شویم و به همین خاطر راه نجات و بخشایش را برای ما فراهم کرده است.

تنها مجازات عادلانه برای گناهان ما مرگ می باشد. بخش اول رومیان فصل 6 آیه 23 می گوید: "مزد گناه مرگ است" مرگ ابدی آن چیزی است که در قبال گناه نصیب ما خواهد شد. خدا، مطابق نقشۀ کامل خویش، در شخص عیسی مسیح، جسم انسانی به خود گرفت (یوحنا فصل 1 آیه های 1 و 14). مسیح با مرگ خود برروی صلیب جریمه ای که ما مستحق آن بودیم (یعنی مرگ) را پرداخت. دوم قرنتیان فصل 5 آیه 21 به ما تعلیم می دهد که: "زیرا خدا بار گناهان ما را بر دوش مسیح بی‌گناه گذاشت، تا ما بعنوان پیروان او، آنطور كه مورد پسند خداست، نیک و عادل شویم." مسیح بر روی صلیب مُرد؛ او با مرگ خود جریمۀ گناهان ما را پرداخت! در مقام خدا، مرگ عیسی مسیح آمرزش الهی را برای همۀ گناهکاران فراهم کرد. اول یوحنا فصل 2 آیه 2 به ما می گوید: "او كسی است كه تاوان گناهان ما را داده تا خدا ما را هلاک نسازد؛ او با این كار، رابطه‌ای دوستانه میان خدا و ما بوجود آورده است. او نه فقط برای گناهان ما، بلكه برای گناهان تمام مردم جهان فدا شد." مسیح دوباره زنده شد و پیروزی خود بر گناه و مرگ را اعلام نمود (اول قرنتیان فصل 15 آیه های 1 تا 28). سپاس خداوند را، که بواسطۀ مرگ و رستاخیز عیسی مسیح بخش دوم رومیان فصل 6 آیه 23 تحقق می یابد: ". اما هر كه به خداوند ما عیسی مسیح ایمان آورد، پاداش او از خدا زندگی جاوید است"

آیا می خواهید گناهانتان بخشیده شود؟ آیا شما در درون خود از احساس گناه و تقصیری که نمی توانید از دست آن خلاص شوید، رنج می برید؟ اگر به عیسی مسیح به عنوان نجات دهندۀ خود ایمان آورید، گناهان شما بخشیده خواهد شد. در افسسیان فصل 1 آیه 7 می خوانیم: "لطف و فیض خدا نسبت به ما بقدری زیاد بود كه حتی حاضر شد به قیمت خون فرزندش تمام گناهان ما را ببخشد و ما را نجات دهد." عیسی مسیح قرض ما را پرداخت نمود تا ما بخشیده شویم. آنچه که شما باید انجام دهید این است که ایمان آورید عیسی مسیح بر روی صلیب مُرد تا گناهان شما بخشیده شوند، و از خدا بخواهید تا بواسطۀ عیسی مسیح شما را ببخشد. در این صورت مُطمئن باشید که بخشیده شده اید. یوحنا فصل 3 آیه های 16 و 17 حاوی این پیغام بی نظیر است: " زیرا خدا بقدری مردم جهان را دوست دارد كه یگانه فرزند خود را فرستاده است، تا هر كه به او ایمان آورد، هلاک نشود بلكه زندگی جاوید بیابد. خدا فرزند خود را فرستاده است نه برای اینكه مردم را محكوم كند بلكه بوسیله‌‌ او نجاتشان دهد."

آیا می توان آمُرزش الهی را به این سادگی دریافت نمود؟
بله، به همین سادگی. آمُرزش الهی را نه میتوان خرید، و نه با انجام اعمال خاصّی آن را بدست آورد. آنچه شما میتوانید انجام دهید این است که بخشش گناهان را بواسطه ایمان دریافت کنید؛ بخششی که خدا فقط از روی مهربانی و رحمت خود، عطا می کند. اگر مایل هستید عیسی مسیح را به عنوان نجات دهندۀ خود بپذیرید، میتوانید به این روش دعا کنید. ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود. نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح که بر روی صلیب گناهان ما را آمرزید دریافت میشود. این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدایی که راه نجات را برای شما فراهم کرد. "خداوندا، می دانم که بر ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که به خاطر لطف و مهربانی عظیمی که داری، گناهانم را بخشیدی و به من زندگی ابدی عطا کردی. آمین.

آخرین جستجو ها

MODERN AIRCRAFTS مدیریت و اخلاق cainurigerc Electrical-Engineering airbagreset Amber's memory دفتر وکالت بین المللی ایزدی وبلاگ چت روم mengamyges هفت و چهار بختیاری